موضوعات پربازدید
مسائل پسران
مسائل دختران
مسائل روز
-
مردی که سابقه صیغه داره باید تو خواستگاری به خانم این موضوع رو بگه؟ (975 بازدید)
-
قابل توجه خانم هایی که با صیغه مخالف هستند (785 بازدید)
-
پسرم، به خاطر قد کوتاهم دارم عذاب میکشم (715 بازدید)
-
دوست دارید چطوری ازدواج کنید، سنتی یا مدرن؟ (487 بازدید)
-
چه کار کنم دیگه این گناه را تکرار نکنم؟ (479 بازدید)
-
آیا من هَوَل هستم؟ (453 بازدید)
-
حد حجاب خانم ها دقیقا کجاست؟ (453 بازدید)
-
منطقیه که یه پسر دو سال منتظر دختر بمونه؟ (2) (445 بازدید)
-
به دلیل مخالفت های خانواده میلم برای ازدواج کم شده! (375 بازدید)
-
ازدواج با فرهنگهای مختلف (351 بازدید)
-
خسته شدم از این که همه ش رفتم دکتر برای معاینه بکارت (1153 بازدید)
-
نظر جامعه در مورد دختر ۳۳ ساله ازدواج نکرده چه جوریه؟ (1015 بازدید)
-
چطور به مامانم بفهمونم که می خوام ازدواج کنم؟ (919 بازدید)
-
همسر با این ویژگی ها پیدا میشه و هست؟ (881 بازدید)
-
من نمی دونم چه کار کنم که فردی که می خوام رو پیدا کنم (787 بازدید)
-
قابل توجه خانم هایی که با صیغه مخالف هستند (785 بازدید)
-
دختر چادری با شلوار لی (717 بازدید)
-
نامزدیم رو به هم بزنم؟ (593 بازدید)
-
خواستگاری که میدونه من با پسری در ارتباط بودم (541 بازدید)
-
ازدواج با یک دختر بی سرپرست (523 بازدید)
-
منظور از عبارت جامعه رنگین کمانی در میثاق نامه جبهه اصلاحات حامی آقای پزشکیان (7889 بازدید)
-
بهتره ما رای ندیم، طرفداران حکومت انتخاب درست تری دارند! (323 بازدید)
-
چرا آرای آقای پزشکیان از بقیه کاندیداها بیشتر بود؟ (315 بازدید)
-
شرکت در مجالس مختلط غیر شرعی به احترام میزبان (257 بازدید)
-
خطاب به همه کسانی که ماهواره و شبکههای معاند رو میبینن (231 بازدید)
-
هورمون دوپامین در کلام امام علی (ع) (229 بازدید)
-
همه انسانها حرمت دارن (217 بازدید)
-
در مورد بازی همستر (199 بازدید)
-
چرا علاقه بعضی از مردم به انتخابات این قدر کم شده؟ (189 بازدید)
-
رأی نمیدیم، چون فرقی نمی کنه کی بیاد! (کلیپ) (177 بازدید)
تو صف بانک بودم و بقیه مثل من نوبت گرفته بودند ولی چند نفری بودند و میرفتند جلو میگفتند من فقط یه سوال دارم. همین سوال پرسیدنها حدودا یک ساعت به صف بانک اضافه کرد. من هی جلو میرفتم و به منشی و مامور بانک تذکر میدادم که ما نوبت داریم چرا هر کسی بدون نوبت میاد جلو جوابش رو میدید؟ اون آخرا صدام هم بالاتر بردم. بقیه هم عصبی شده بودن ازین حرام خورهای بی نوبت.
بعضی ها به حرام عادت دارند و زندگی و کارهای روزانشون با حرام مخلوط هست. من ازشون بیزارم.
بعدش یک میز جلوی صف گذاشته بودن که دو ردیف آقا و خانم جدا بودن
کسی نمی تونست رد بشه بره اول صف ،پشت سر هم ردیف میشدن ،خرید که می کردن ،یکی یکی کم میشدن
بعدش تو اون یکی ها احساس کردم تو رودربایستی گیر می کنن و چیزی نمی تونن بگن و دعوا میفته با بقیه ی مشتریها
تو رودر بایستی قرار گرفتن کار دست آدم میده ولی وجدان درد یه چیز دیگه س .