سلام.
من یه دختر ۲۸ ساله ام. سنم زیاد نیست می دونم. هر چند کمی نگرانم بابت آینده اما نگرانی اصلی من چیز دیگه ایه. اینکه حاضر نیستم جلوی ۹۰٪ پسران احساس زنانگی و حرف شنوی خودم رو نشون بدم. نمی تونم دلم رو قرص کنم که اون مردی که روبرومه می تونه زندگی مون رو اداره کنه.
نمی دونم شاید این از کمال گرایی نشات می گیره ولی بارها تلاش کردم تغییر بدم این سبک فکری رو و نشد. الآن با وجود داشتن خواستگارهایی که می تونستن برای دختران دیگه کاملاً مناسب باشن و حتی دیدم که آرزوشون بوده رسیدن بهشون ولی من نمی تونم خودم رو راضی کنم. شاید دلیلش زندگی پز فراز و نشیب و استرسهایی بوده که تنهایی مدیریت شون کردم و الآن برای حل مشکلات زندگیم نیازی به حضور کسی ندارم.
یه خصلت دارم که هیچ وقت جلوی هیچ مشکلی کمر خم نمیکنم، از کسی درخواست کمک نمیکنم، مدیریت هر کاری که به من مربوط باشه رو خودم شخصاً انجام می دم و هیچ وقت دوست نداشتم مسیری که بهش شک دارم ولی دیگران تایید می کنن رو برم.
احساس میکنم مردی پیدا نمیشه با شخصیتی که تقریباً نیازی بهش ابراز نمی کنه زندگی کنه. بعضی وقت ها خنده م می گیره از خودم. می گم خب یه مرد معمولاً دوست داره خانومش ازش حرف شنوی داشته باشه، بهش اعتماد کنه و خیلی از امور مدیریتی و تصمیم گیری ها رو به اون بسپاره. بعد من...
میدونین؟ میترسم... از اینکه به خاطر قوی بودن بیش از حدم تا آخر عمر نتونم کسی رو بپسندم. شاید درستش این باشه که منتظر بمونم کسی که شخصیت قویش منو به وجد بیاره پیدا بشه. کسی که اونقدر قدرتمند و منطقی باشه که بتونه خیالم رو راحت کنه... مشکل من اینه فقط می تونم عاشق چنین فردی بشم! و چنین فردی خیلی خیلی خیلی کم پیدا می شه... چه کار کنم به نظرتون؟ مشکل از منه و باید تغییر کنم یا طبیعیه این مسئله؟؟
ظاهر و کمال گرایی و مغرور بودن فرد مقابل هم برام خیلی مهمه.
و هر آدمی یه نقصی داره بالاخره، کمالگرایی نمیذاره با کسی کنار بیاین. شاید بهتر باشه فکر کنین ببینین چه عیبی رو راحت تر میتونین تحمل کنین که وقتی تو کسی دیدینش سریع ازش نا امید نشین.
شما نیاز به مراجعه به مشاور دارید. یک مشاور باتجربه پیدا کنید که حتما دکتری داشته باشه و حداقل ۱۰ سال سابقه داشته باشه. شاید اگر از روش طرحوارهدرمانی استفاده کنه براتون مفیدتر باشه ولی اون به نظر و تخصص ایشون هست.
طرحوارههای ما میتونن مشکلساز باشن. درباره طرحوارههای ناسازگار کمی مطالعه کنید.
واقعیت اینه که همه دخترا یسری معیارها دارند یکی دنبال مهربانیه یکی پشتیبانی مهم تره یکی ذات طرف براش مهم تره ، اما تفسیر اینا توسط دخترا به غلط انجام میشه ، مثالی که من بزنم اینه پسر تو جلسه اول لحنش و گفتارش از روی واکنش مثبت هست اما شما فکر می کنید این از روی ضعفه یا حداقل خیلی از نظر شخصیتی قوی به نظر نمیاد .
مسأله بعدی اینه که در شما نیاز به پشتیبان نسبت به بقیه شاید بیش تره یا مفعولیت بیش تری احساس می کنید یا الگوهای خاصی در ذهن دنبال می کنید .
ولی توصیه ام به شما : با مشاوری صحبت کردم که می گفت شما یسری ذهنیت داری که باعث میشه دخترا تو جلسه اول بهت جواب منفی بدند مثلاً هدایت صحبت به مسایل فلسفی .
منم در جوابشون گفتم اشکال نداره ولی من ذهنیتم همینه و اونیکه جواب منفی میده باید بفهمه که به بختش لگد نزنه خلاصه مشاوره راادامه ندادم . شما هم یا خودت را درمان کن یا سنت که رفت بالا نیا بگو پشیمونم خواستگارهای شما هم وقتی ببینند بهشون سر قدرت در آینده غر می زنید به غرورشون برمی خوره و الی آخر ..
توی تجربه شخصی منم آقایونی که از این تیپ خانم ها خوششون میاد معمولا تمایلات جنسی و عاطفی برای تحت سلطه و مطیع بودن توی رابطه دارند نه برعکسش.
به نظرم باید اون جلوه نرم خودتونم نشون بدید وگرنه دقیقا برعکس چیزی که می خواید رو جذب می کنید.
به عنوان کسی که درکتون میکنم با نظرات جناب خانواده برتر موافقم.
سپردن کارها به افراد دیگه به این معنی نیست که شما نیازمند اون فرد هستید بلکه باعث بیشتر شدن صمیمیت میشه.
چون ما آدما معمولاً وقتی در یه رابطه احساس رضایت میکنیم که بدونیم تو اون رابطه مفید هستیم و اگه این احساس مفید بودن وجود نداشته باشه بعد یه مدت از اون رابطه خسته میشیم.و ممکنه بذاریم بریم.
شما حتی اگه با بهترین و قویترین آدم دنیا هم ازدواج کنید فرقی براتون نخواهد کرد و بازم نمیتونید با خیال راحت کارها رو به اون آدم بسپارید.
چون تا زمانی که خودتون عمیقأ به این نتیجه نرسید اصلا آدمی رو پیدا نمیکنید که خیالتون ازش راحت باشه.
پس اول باید این حس رو تو خودتون حل کنید.
مثلاً سعی کنید یه سری کارها رو به اطرافیانتون بسپرید و اصلا دخالتی تو انجام اون کار نداشته باشید و حتی اگه به نظر شما کامل خوب انجام نداده بودن هم ازشون تشکر کنید . وقتی یه مدت این کار رو انجام بدین کم کم متوجه میشید که این کامل نبودن کارها بیشتر از نظر شما بوده نه اینکه واقعا باشه.
و هم متوجه میشید که سپردن کارها به بقیه به معنی نیازمند بودن نیست ( چون حتی اگه اون افراد نباشن شما بازم اون کار رو میتونید انجام بدین) و هم اینکه اصلا اون آدم قوی وجود نداره و این ما هستیم که آدما رو واسه خودمون قوی یا ضعیف خلق میکنیم. و هم رفته رفته صمیمیتتون با بقیه و اعتماد به اون ها برای انجام کارها بیشتر میشه.
در هر صورت به عنوان کسی که تجربه کردم من توصیه نمیکنم این روند رو ادامه بدین چون ادامه این روند هم باعث بی اعتمادی شما نسبت به بقیه میشه و هم باعث خسته شدن بقیه میشه چون هر چقدر سعی کنند بازم از نظر شما کامل نیستن و هی تلاش میکنند و تلاش میکنند ولی نتیجه ای نمیبینن و فرقی نمیکنه اون آدما چقدر قوی باشند بازم در نظر شما ضعیف خواهند بود چون این فکر شماست که اونا رو ضعیف میبینه نه اینکه در واقعیت اونطوری باشن.
و البته اینم اضافه کنم که آدمی موفق هست که بین حس های مختلفش بتونه اعتدال برقرار کنه.نه آدمی باشیم که نیازمند بقیه باشیم که اگه نباشن لنگ بمونیم و نه آدمی باشیم که کاملا خودمون رو جدا از بقیه بدونیم. بلکه آدمی که در عین حال که از بقیه کمک میگیره بی نیاز از اونها
باشه
امیدوارم باعث ناراحتی نشده باشم فقط خواستم کامل حقیقت رو بگم.
ازدواج مساوی با خوشبختی نیست که بگیم حتما باید ازدواج کنیم،در مسیر زندگی لذتهای بسیاری وجود داره که میتونیم از اونها بهرهمند بشیم و تلاش کنیم تا به موفقیت های بیشتری برسیم
در این مسیر اگه فرد مناسبی در پیش رومون قرار بگیره میتونیم ازدواج کنیم
قوی و مستقل بودن زنان، بدون شک یک ویژگی مثبت و ارزشمنده، که باید به اون افتخار کرد اما این صفات نباید به مانعی در مسیر ایجاد روابط صمیمی و سالم تبدیل بشن.
درسته که زنان قوی و مستقل قادر به انجام بسیاری از کارها به تنهایی هستن، اما این به معنای عدم نیاز به کمک دیگران نیست. گاهی اوقات، واگذاری برخی وظایف به دیگران، نه تنها نشانه ناتوانی شما نیست، بلکه فوایدی هم به همراه داره:
۱ - تقویت روابط عاطفی:
با واگذاری برخی وظایف به اعضای خانواده، به خصوص والدین، می تونید به اون ها حس مفید بودن، توانمند بودن و ارزشمند بودن رو القا کنید. این امر، به تقویت روابط عاطفی و صمیمیت بین شما و اون ها کمک می کنه به عنوان مثال، می تونید از والدین تون بخواید تا در انجام بعضی از کارها به شما کمک کنند. این کار به اون ها نشون میده که هنوز به اون ها نیاز دارید و قدردان حضور اون ها در زندگی تون هستید. احساس مفید بودن و مورد نیاز بودن، نقش مهمی در سلامت روحی و روانی افراد، به خصوص افراد مسن، ایفا می کنه.
۲ - افزایش زمان و تمرکز:
با واگذاری برخی وظایف به دیگران، زمان و تمرکز بیشتری برای انجام کارهای مهمتر و مورد علاقه خودتون خواهید داشت. این امر میتونه به پیشرفت شما در زمینههای مختلف، چه شخصی و چه حرفهای، کمک کنه. به عنوان مثال، میتونید از مادر، خواهر یا افراد مورد اعتماد دیگه برای مراقبت از فرزندتون در ساعات کاری استفاده کنید. این کار به شما فرصت میده تا با تمرکز بیشتری به کارتون بپردازید و در عین حال، خیالتان از بابت فرزندتون هم راحت باشه.
در زندگی زناشویی، زن و شوهر باید همدیگه رو یار و همراه بدانند و برای رسیدن به اهداف مشترک تلاش کنند. با داشتن چنین دیدگاهی، میتونید حس همبستگی و صمیمیت بیشتری رو در زندگی تون ایجاد کنید. به عنوان مثال، میتونید با همسرتون در مورد وظایف خانه و مسئولیتهای مربوط به فرزندان صحبت کنید و با توافق همدیگه، وظایف رو بین خودتون تقسیم کنید. این امر نشون میده که شما برای نظرات و خواستههای همسرتون احترام قائلید و به دنبال حل مشکلات تون به صورت مشترک هستید.
موفق باشید