سلام من دختر ۲۶ ساله هستم با آقای ۲۹ سالهای حدود ۴ ماه هست که نامزد هستیم.
طی این ۴ ماه متوجه شدم نامزدم علی رغم ویژگیهای خوب زیاد، بسیار اهل پز دادن و ظواهر و توجه به مادیات هست و همیشه در زمان اتخاد هر تصمیمی، اصل رو بر مبنای اینکه دیگران چه فکری میکنند یا چه طور انجامش بدم که حسادت بقیه رو تحریک کنم، قرار میدهد.
اولین مکالمه ما در بدو آشنایی این طور از زبان ایشون شروع شد که: "من دختری رو برای زندگی می خوام که عین خیلی از خانوم ها مدام داخل آرایشگاهها نباشه و اهل زندگی باشه و... چون چند ماه پیش به واسطه معرفی همسر همکارم با دختری حدود نیم ساعت صحبت کردم و آشنا شدم که بسیار زیبا بود اما چون ظاهر جلفی داشت و بسیار هم برای ازدواج با بنده مشتاق بود، من ایشون رو نپسندیدم و دنبال یک دختر معمولی برای ازدواج هستم. "
بعدها بارها و بارها درباره دخترها و خانوادههایی که تمایل داشتند با ایشون وصلت کنند صحبت میکرد و تاکیدشون بر این هست که من خودم نخواستم. در جواب این صحبتها گفتم که اگر ایرادی نداشتند شما رد نمیکردی پس لزومی نداره در این باره صحبت کنیم. گفتن " نه مثلاً همون دختر خوشگله که تعریف کردم هیچ ایرادی نداشت فقط من دختر معمولی و بساز میخواستم. "
خلاصه این تعریف و تمجیدها از وجنات و محسنات سایر دخترها باعث شد اعتماد به نفس بنده به شدت پایین بیاد و نسبت به این موضوعات حساس شدم و حتی مدت ها دنبال دخترهایی بودم که نامزدم از اون ها تعریف میکرد و در عین ناباوری متوجه شدم تک تک این اشخاص چه به لحاظ ظاهر و زیبایی چه به لحاظ خانواده، تحصیلات وضعیت مالی، شغلی، از من پایینتر هستند و بار روانی که تحمل کرده بودم بی دلیل بود.
تصمیم دارم نامزدی رو به هم بزنم. قرار هست با مشاور هم صحبت کنم اما به عنوان نفر سومی که این متن رو می خونید خواهش می کنم قضاوت کنید آیا دلیل من برای به هم زدن نامزدی کافی هست؟
ازشون بپرسید که منظورشون از دخترمعمولی چیه؟
چه خصوصیاتی از نظر ایشون معمولی محسوب میشه؟.بعد ایشون خودش رو پسرمعمولی میدونن؟
و اینکه ازشون بپرسین که به نظرشون،دختر بساز چه ویژگی هایی داره؟
در آخر باید این رنجیدگی رو ابراز کنید.به خود اون آقا پسر.و بهشون بگین که بی این دلیل از این حرف شما رنجیدم و حس بدی بهم داد.بعد منتظر باشین ببینین واکنشش چیه.ببینید عذرخواهی میکنه؟.یا فرافکنی میکنه؟اشتباهش رو تکرار میکنه؟یا حدود شما رو حفظ میکنه؟.و اینکه دخترخوب،خودت باید بشینی با خودت فکر کنی ک آیا میتونی باهاش ادامه بدی یا نه.لطفا تا مطمئن نشدی،رابطه رو جدی تر نکن.
آخر چکار کردید ؟
بنظر من کاملا صریح با نامزدتون حرف بزنین و بهش بگین که از این حرفا ناراحت میشین و بهتون حس بدی میده و دوست ندارین در مورد خواستگاری های گذشته شون حرف بزنن.
بنظر من ایشون میخوان بگن که از بین اون همه آدم شما رو به عنوان همسر انتخاب کردن و در واقع قصدشون اینه که از شما تعریف کنند ولی متاسفانه راه اشتباهی رو دارن میرن.
البته این برداشت من از متن شماس. و هیچ شناختی از نامزد شما ندارم.
پس بهترین راه اینه که در این مورد حرف بزنین باهاشون. کاملا صریح و بدون ناراحتی. اون موقع سوء تفاهم ها هم رفع میشه. و تصمیم درستی میگیرین و متوجه میشین که قصدشون مقایسه هست یا تعریف.
و سعی کنید همیشه قبل از هر تصمیمی با طرفتون حرف بزنین تا بعدا پشیمون نشین که بخاطر سوءتفاهم ها تصمیم های اشتباه گرفتین.
و همچنین بخاطر هر چیزی سریع به جدایی فکر نکنید مگر اینکه طرف مقابل قصدا و با اینکه میدونه اذیت میشین روی خط قرمز شما پا بذاره.
موفق باشید
ضمن اینکه به هم زدن نامزدی تحت هر شرایطی، سابقه ای برای شما ایجاد خواهد کرد که ممکنه تبعاتی هم در آینده برای شما داشته باشه.
کمی بیشتر بررسی کنید و بعد تصمیم درست را اتخاذ کنید.
من بودم بهم میزدم چون اصلا با خودشیفته نمیشه کنار اومد. اصلا انگار کر و کور هستن هرچی توضیح بدی هر چی دلیل بیاری باز کار خودشونو میکنن و قانع نمیشن:/
این آقا که از همین اول کار اینطوریه، وای به حال فردا پس فردای زندگیت...
نامزد شما با ۲۹ سال سن هنوز بچس.