موضوعات پربازدید
مسائل پسران
مسائل دختران
مسائل روز
-
مردی که سابقه صیغه داره باید تو خواستگاری به خانم این موضوع رو بگه؟ (981 بازدید)
-
قابل توجه خانم هایی که با صیغه مخالف هستند (797 بازدید)
-
پسرم، به خاطر قد کوتاهم دارم عذاب میکشم (719 بازدید)
-
دوست دارید چطوری ازدواج کنید، سنتی یا مدرن؟ (493 بازدید)
-
چه کار کنم دیگه این گناه را تکرار نکنم؟ (485 بازدید)
-
آیا من هَوَل هستم؟ (463 بازدید)
-
حد حجاب خانم ها دقیقا کجاست؟ (457 بازدید)
-
منطقیه که یه پسر دو سال منتظر دختر بمونه؟ (2) (447 بازدید)
-
به دلیل مخالفت های خانواده میلم برای ازدواج کم شده! (375 بازدید)
-
ازدواج با فرهنگهای مختلف (355 بازدید)
-
خسته شدم از این که همه ش رفتم دکتر برای معاینه بکارت (1163 بازدید)
-
نظر جامعه در مورد دختر ۳۳ ساله ازدواج نکرده چه جوریه؟ (1023 بازدید)
-
چطور به مامانم بفهمونم که می خوام ازدواج کنم؟ (921 بازدید)
-
همسر با این ویژگی ها پیدا میشه و هست؟ (881 بازدید)
-
قابل توجه خانم هایی که با صیغه مخالف هستند (797 بازدید)
-
من نمی دونم چه کار کنم که فردی که می خوام رو پیدا کنم (789 بازدید)
-
دختر چادری با شلوار لی (723 بازدید)
-
نامزدیم رو به هم بزنم؟ (595 بازدید)
-
خواستگاری که میدونه من با پسری در ارتباط بودم (543 بازدید)
-
ازدواج با یک دختر بی سرپرست (525 بازدید)
-
منظور از عبارت جامعه رنگین کمانی در میثاق نامه جبهه اصلاحات حامی آقای پزشکیان (8181 بازدید)
-
بهتره ما رای ندیم، طرفداران حکومت انتخاب درست تری دارند! (325 بازدید)
-
چرا آرای آقای پزشکیان از بقیه کاندیداها بیشتر بود؟ (317 بازدید)
-
شرکت در مجالس مختلط غیر شرعی به احترام میزبان (259 بازدید)
-
خطاب به همه کسانی که ماهواره و شبکههای معاند رو میبینن (231 بازدید)
-
هورمون دوپامین در کلام امام علی (ع) (229 بازدید)
-
همه انسانها حرمت دارن (219 بازدید)
-
در مورد بازی همستر (199 بازدید)
-
چرا علاقه بعضی از مردم به انتخابات این قدر کم شده؟ (189 بازدید)
-
رأی نمیدیم، چون فرقی نمی کنه کی بیاد! (کلیپ) (179 بازدید)
پس بنظر من سعی کنید با حرف زدن مشکلتون رو حل کنید به جای اینکه از خانواده جدا بشین. یه روزی ممکنه حسرت اون روزهایی که باهاشون نبودین رو بخورین.
و اینم بگم که یه مدت که بگذره شما خودتون دیگه خانواده رو به دوستانتون و تفریح های تکی ترجیح خواهید داد چون دیدتون به قضیه فرق خواهد کرد.
فقط سعی کن که الان زیاد سخت نگیری و از دید خانواده هم به قضیه نگاه کنی.
مطمئن باش حتی اگه شما خودت مادر بودی بازم سختگیری هایی نسبت به بچه هات داشتی که از نظر شما صلاح اونا بود ولی از نظر اونا محدود کردن😉
پس بعضی وقتا خودت رو بذار جای خانواده ات و کلاهت رو بذار جلوت و منصفانه قضاوت کن که اگه خودت تو اون شرایط جای خانواده بودی و اون آدم هم خیلی برات عزیز بود که دوست نداشتی کوچکترین آسیبی بهش برسه با خطرات موجود چیکار میکردی؟؟؟😎🤔
بعد ناراحت شو یا ناراحت نشو.
اگه دیدی جای ناراحت شدن وجود داره بشین با بابات که راحتی باهاش حرف بزن اگه نه دیگه هیچی. تو هم بهشون بگو منم دوستتون دارم🙂
یه جمله ای بود میگفت: در جواب کسی که میگه مراقب خودت باش ها غذا بخوری ها، سرده مواظب باش سرما نخوری ها. بهش بگین : منم دوست دارم.
چون آدما واسه کسی که دوستش ندارن نه نگران میشن نه براشون مهمه که چه اتفاقی براش می افته. پس وقتی یکی بهتون گیر میده کجا بودی تا حالا و...؟ یعنی دوست دارم و خیلی نگرانت بودم.
در آخر امیدوارم که بهترین اتفاق ها برات بیافته و حرفای منو به عنوان خواهر بزرگتر در نظر بگیری نه نصیحت اعصاب خردکن🙂.
با آرزوی سلامتی و شادی 🌹
من کاملا مخالف رفتار برادرتون هستم ولی راهش جدا شدن از خانواده نیست.
بنظرم چون با باباتون راحتین باهاشون حرف بزنید که به داداشتون تذکر بدن.
ولی در مورد شرایط شما: در مورد دیر خونه اومدن اولین خطر متوجه خود شماست ممکنه آدم وقتی با خودش فکر میکنه بگه آره خانواده ام منو محدود میکنند و نمیذارن آزاد باشم ولی مطمئن باشید که هیچ کس برای شما دلسوزتر و مهربان تر از خانواده نخواهد بود حالا شاید بعضی وقتا نحوه ابرازشون با چیزی که ما انتظار داریم متفاوت باشه و حرصمون رو دربیاره که بابا خانواده من نمیذارن یه نفس راحت بکشم. پس چطور بقیه دوستام راحت میگردند و هیچ اتفاقی هم براشون نمی افته و...
ولی به عنوان خواهر بزرگتر این حرف رو از من قبول کن که الان خانواده ات بیشترین احساس مسئولیت رو در مقابل شما دارن.
اون چیزی که اونا فکر میکنند اینه: الان جامعه خیلی ناامن شده و نمیشه به کسی اعتماد کرد درسته که ما به دخترمون اعتماد داریم ولی به آدمای بیرون اعتماد نداریم اگه خدایی نکرده یه اتفاقی برای دخترمون بیافته ما نمیتونیم زندگی کنیم و اتفاق که خبر نمیکنه ما بگیم باشه بذار تا هر وقت خواست بیرون بمونه و...
و در مورد پوشش اینطوری نیست که مبادا شما آبروی خانواده رو ببری بهت میگن چه نوع پوشش داشته باشی بلکه میدونن اون پوشش درسته بخاطر اون میگن ولی شاید نحوه ابرازش رو زیاد نمیتونن درست انجام بدن.
و در مورد رفتن به جای دیگه: تحصیل تو شهر دیگه یا مهاجرت خیلی خوبه و کلی تجربه برای آدم داره ولی خیلی سخته. من تو شهر دیگه درس خوندم نمیگم پشیمونم ولی خیلی خوشحالم که واسه کار برگشتم شهر خودمون هر چند شاید نسبت به اون شهر کوچک باشه. این چیزها اولش قشنگه یکم که گذشت و سختی ها کم کم شروع شد اونجا آدم متوجه میشه خانواده چه نعمتیه. حتی موقع مریض شدن هم آدم تنهاس. تنهایی با حال بد میری دکتر تنهایی همه چی رو حل میکنی درسته باعث بزرگتر شدن میشه ولی بعد یه مدت دیگه بهتر قدر خانواده رو میدونه آدم. اون موقع متوجه میشه که چقدر خوب بود یه نفر نگرانش میشد چقدر خوب بود برای یه نفر مهم بود که بهش گیر بده چرا تا این ساعت بیرون بودی. نه اینکه هر کسی مشغول کار خودش باشه و برای کسی اصلا مهم نباشه که آیا فلانی اصلا امشب اومد خونه یا نه؟ اصلا شاید اتفاقی براش افتاده که نیومده.؟
رفتار برادر شما رو تایید نمیکنم اما شما هم نباید حالتی رو بروز بدی که باعث ایجاد حساسیت اعضای خانواده بشه.
ضمنا هیچ دختری با مهاجرت انفرادی چیزی عایدش نشده که شما دومیش باشی. تا حالا فکر کردی توی غربت یه دختر تنها چه سرنوشتی داره؟
مطمئن باش بزرگترین حامی شما همین خانواده ای هست که اینجا کنارت هستن. اونور کسی دلسوز شما نیست. هیجانی رفتار نکنید و تصمیم نگیرید. بیرون از حریم خانواده پر از تهدید و خطره و دختر جوانی مثل شما هم مانند یک طعمه ی آماده!
مشکل بعضی از خانواده های مذهبی اینه که نمی تونن استدلال های قابل قبولی برای فواید بعضی از توصیه های دینی به فرزندان شون ارائه کنن. تا اون ها رو قلبا به حجاب، نماز و ... علاقمند کنن.
پوشش مناسب قبل از این که برای پدر و برادرتون مفید باشه، این فرصت رو به شما میده که فارغ از جذابیت های جنسیتی، حضور بهتری در جامعه داشته باشید.
این فرصت رو به شما میده که از تیررس نگاه ها و توجه های مضری که به واسطه برخی از ویژگی های جسمی دارید، در امان بمونید.
قطعا برخورد برادر شما مناسب نیست، ایشون روش درستی رو برای رسیدن به هدفی که دارن انتخاب نکردند.
باید قبول کنیم که رفتار و پوشش هر کس در سطح جامعه تنها به خودش مربوط نیست، برادر شما باید پاسخگوی نوع پوشش شما در بین دوستان و ... هم باشه.
شما نمی تونید بگید پوشش من، رفتار من و مسائل من ربطی به برادرم نداره، اگه این عقیده رو دارید نباید انتظار داشته باشید که اگه به واسطه ی رفتارها و پوشش به مشکل بر خوردید ، برادرتون به شما کمک کنه، چون اون وقت مشکلات شما به برادرتون هم ربطی نخواهد داشت.
این که میگن تو آبروی خانواده رو بردی نشون میده شما از کسانی تاثیر پذیرفتید که هم سطح خانواده شما نیستند. اون ها تونستند با افکارشون و تاثیر گذاری روی شما، این اختلافات رو در خانواده تون ایجاد کنند
در این شرایط مهاجرت شما به ترکیه به صلاح شما نیست، چون نشون دادید دیگران می تونن روی شما تاثیر بذارن، شاید برادرتون این طور فکر می کنه که وقتی کنار گوشش حجاب شما تغییر کرده، اگه تنهایی برید در مملکت غریب چه اتفاقی خواهد افتاد. به طور خلاصه اعتمادش نسبت به شما کم رنگ شده، می ترسه از این که نتونید در مقابل افکار مخرب دیگران مقاومت کنید.
شاید اگه خواهر محجبه تون می خواست مهاجرت کنه، این مقاومت در مقابلش وجود نداشت.
پیشنهاد می کنم از افراد و محیطی که باعث شدند بین شما و برادرتون اختلاف ایجاد بشه ، فاصله بگیرید.
موفق باشید