مسائل فرهنگی و ارزشی که تو هر خانواده ای شکل گرفته و ملاک ها بر اساس اون تعیین میشه .الان مثل قدیم نیست که همه شبیه هم باشند بلکه تو همین خانواده هایی که قصد ازدواج سنتی دارند تنوع اعتقادی ارزشی و مالی زیاد و ... غیره میتونه باشه مثلاً طرف از نظر اعتقادی ضعیفه ولی دوستی پسردختر را نمی پذیره ومیاد سمت ازدواج سنتی .
قضاوت کردن : اینکه همون اول به این نتیجه می رسیم طرف بدرد ما نمیخوره . نمودش تو پسرا بیش تر ظاهری میتونه باشه ، اینکه فرصت نمی دهیم به هم تا تو چند جلسه جذابیت های هم را بشناسیم . تو دخترا گفت و گو جلسه اول پسره بی تفاوت یا حوصله بر صحبت کرده و یا برعکسش
زود رنجی : تحمل نسبت به تفاوت ها و تضادها. مثلاً تا طرف میگه من مزاجم سرده چون من گرمم منصرف میشم .
عدم مشاور درست : که میتونه خانواده تعیین کنه یسری ملاک ها را یا مشاورهایی که علم ندارند . این مشخص نمیشه تا اینکه خود طرف بعد چند سال متوجه بشه مشورت اشتباه گرفته .
می دونم که گفتن این مورد ها کمکی تو طرز عمل کسانی خواندند نداره ولی خواستم بگم منطقی نگاه کنیم که چرا ازدواج خیلی کمه . راهکارم را می گم شما هم راهکار عملی دارید بفرمایید .
یکی می گفت خود این جور نشدن ها بعد از مدتی افکارمون را اصلاح می کنه. خدا می خواد تا بعضی از فرهنگ های غلط زود قضاوت کردن ها و زود رنجی ها از طریق نه شنیدن ها کاهش پیدا کنه .توکل و توسل هم راهکار مفیدیه
حالا خواستم شما راهکار بدید چطور قضاوت ها ملاک ها و در کل مشکل جور نشدن ازدواج از طریق سنتی را مرتفع کنیم ؟
شاکله و بنیان ازدواج باید سنتی باشه. یعنی تمامی جلسات در حضور خانواده ها باشه و چیزی پنهانی اتفاق نیفته و خانواده در جریان تمامی ماجرا باشن.
صمیمیت دختر و پسر قبل از جاری شدن صیغه عقد معنایی نداره و این هیچ ربطی به میزان مذهبی بودن اشخاص نداره. چراکه هرگونه علاقه بیش از حدی قبل از عقد از شناخت کامل طرفین جلوگیری میکنه و ازدواج سنتی با رویکرد مدرن دقیقا به معنای آشنایی دارای چارچوب اما همراه با شناخت کامل و دقیق طرفین هست.
بنابراین اگر مشکل و سختی در ازدواج جوانان وجود داره سوای از مشکلات اقتصادی، دلایل شخصیتی و فکری داره. یعنی مشکلات اصلی از طرز تفکر خانواده ها و برخی از فانتزی های فکری جوانان هست.
پاسخ خوناب شفق :
راهکار شما هم درست ولی همین الان این همه معرف و موسسه چرا ازدواج سخت شده فقط معرفیه ؟ فامیل من به من چند تا پیشنهاد داده خب ؟ هدفش فقط اینه من ازدواج کنم و چندتا بچه بیارم مگه قبلا نگفتم کار تخصصی نیست . شما ازدواج های شده را می بینی اگه مقایسه کنی با تعداد کسانی که نشده روش های سنتی ضعیف جواب میده . بماند که تو بعضی شهرها همین معرف و کار خیر هم نیست. خود من سر کار یه دختر خانم با شخصیت برای یکی از فامیل ها پیشنهاد دادم ، دختره به خاطر قد پسر و پسره به خاطر حاشیه بودن خونه دختر همدیگه را ندیدند درحالی که من می دونستم از همه نظر به هم می خورند . به جای این حرف ها نظرمون را درباره جنس مخالف بگیم بهم مثلاً چرا تو خواستگاری جواب منفی دادیم تا بتونیم با شناخت رابطه را پیش ببریم .
میشه بپرسم شما به چه چیزهایی میگید تفکر فانتزی ؟
مثالهایی که هانیه خانم زدن مواردی نبود که بخاطر اونا یه دختر جواب منفی بده. فقط چون تو خواستگاری سنتی دو نفر همدیگر رو نمیشناسن و هر حرکت فرد مقابل رو به عنوان شناخت در نظر میگیرند این موارد تو شناخت طرف مقابل تاثیر داره ( منظورشون این بود)
مثلاً فکر کنید شما رفتین خواستگاری یه نفر. اگه دختر خانم ظاهر مرتبی نداشته باشه و با خودش بگه میخوام طرفم بخاطر چیزهای فانتزی من رو رد نکنه. شما به این دختر خانم چه دیدی خواهید داشت ؟ فیدبکی که میگیرین اینه که دختر خانم شلخته هستن( شاید اصلا دختر خانم کاملا فرد منظمی باشه ولی شما که نمیشناسیدش میگین شلخته هست) و ممکنه برین و دیگه پشت سرتون رو نگاه نکنید. اینجا به این معنی نیست که شما تفکر فانتزی داشتید بلکه دختر خانم یه سری اصول رو رعایت نکرده.
و البته حرف زدن در مورد مسائل زناشویی و... کاملا درسته و حتما باید باشه بنظر من. چون اکثر طلاق های عاطفی و واقعی از این موارد سرچشمه میگیره( البته اخلاق و رفتار هم نقش مهمی دارن ولی خب اینا هم مهمه) ولی این موارد بنظر من بهتره بعد دو سه جلسه که اکثر موارد جور بود حرف زده بشه چون دو نفر که اولین باره همدیگر رو میبینن خیلی براشون سخت خواهد بود که در این مورد با هم حرف بزنن.( البته این نظر منه) و علتش هم اینه که اگه شما در مورد خانم ها مطالعه داشته باشید میدونید که خانم ها در این موارد نمیتونن با همه حرف بزنن حداقل یه کوچولو باید باهم آشنا بشن و یه ذره احساس آشنایی داشته باشند تا یکم راحت تر در موردشون حرف بزنن. پس اگه شما جلسات اول بپرسید نتیجه بهتری نخواهید گرفت چون اون دختر بدون اینکه یه ذره با شما آشنا بشه تحت فشار قرار میگیره که در این مورد با شما حرف بزنه و پیش خودش فکر میکنه که شما براتون مهم نیست که اون احساس راحتی میکنه یا نه؟ و بعدا تو زندگی مشترک هم احساس های اون برای شما مهم نخواهد بود. شاید شما اصلا همچین آدمی نباشید و به چیزهایی که همسرتون تجربه میکنه کاملا اهمیت بدین. ولی بخاطر اون عدم شناختی که بالا گفتم این برداشت میشه. و البته مطمئنا میدونید که حتی تو زندگی مشترک هم روابط زناشویی برای خانم ها معنای متفاوتی داره ( نه اینکه بگم آقایون دید درستی ندارن ها نه. فقط با توجه به خلقتشون کاملا با هم متفاوت هستند)
نداشتن ظاهر مرتب فرق داره با طرز نگاه نخوردن چای تا آخر عطر زدن ست کردن و ...... پس مثالتون درست نبود .
شما میگید تاثیر داره من می گم ولی چیزی که ما می بینم تفکر فانتزی و جواب منفی فقط برای این موارد گفته شده بود .
مورد بعدی: دوباره مواردی که گفتید درست ولی نباید جواب منفی از سمت دختر باشه فقط به خاطر صحبت کردن درباره مسائل زناشویی . با این حال ممکنه آقا پسر هم فکر کنه طرف مقابلش سرده یا مهارت هاش کمه یا هر چیزی دیگه و پسر بخاطر این مورد جواب منفی دختر را به نفع خودش برداشت کنه .
من واقعا شرمنده شدم جناب محمد علی
من خواهرانه خواستم یکم کمکتون کنم انگار بدجور ناراحتتون کردم ، من اصلا منظورم ظاهر نامرتب نبود من از باب 😭😭😭هر چی بگم می ترسم بازم سوتفاهم بشه ،خودتون بهتر میدونید فقط خواستم یاد اوری بشه
از بین اون همه رنگ به نظرتون واسه چی دوتا اون رنگ رو گفتم ،فکر می کنید واسه جذابیت بیشتر ؟نه
واسه اینکه اون رنگها استرس رو کم می کنه آرامش بخشه ،
گل رو گفتم هر گلی رو نمیشه واسه هر مراسمی برد 😭😭😭
چای و شربت رو گفتم تا ته نخورین واسه اینکه اضطرار براتون پیش نیاد 😄
من هر چی گفتم واسه خاطر خودتون بود
باز عطرهم اثر گذاره ،خود خواستگاری خودش تپش قلب و و هزار جور استرس داره،واسه اون گفتم عطر ملایم ،
نگاه از نزدیک گفتم شاید دختر خانم متوجه نشه باز نزدیک بودن خودش تپش قلب داره گفتم احساسات درگیر نشه ،شما دوتا فقط احساستون درگیر میشه اما بقیه ملتفت هستن ،گفتم ساعت بنداز گوشی تو خواب باشه، واسه اینکه شاید دوستی یا کسی بهتون پیام داد تند تند باید گوشی در بیارین ببینین کیه اونوقت رشته ی کلام از دستتون در بره ، ساعت هم تو دست چپ باعث ارامش ضربان قلب میشه،کفش بدون بند هم گفتم واسه اون بود دوبار باید خم میشدید پیش بقیه ،
کفش مات باز واسه ارامش خاطر ،
چطوری میشه ازتون دلجویی کرد
من فقط می تونم بگم متاسفم لطفا حلال کنید ،😭😭
شاید از نظر شما فرق داشته باشه و به قول خودتون مثال من درست نبود. ولی از نظر خانم ها فرق ندارد. یعنی عطر زدن و ست کردن رو یه جور مرتب بودن و با سلیقه بودن در نظر میگیرند. و اینم برمیگرده به تفاوت های زن و مرد که خانم ها جرئی نگرن و آقایون کلی نگر. یعنی برای اینکه حتی بعد از ازدواج هم با خانمتون دچار مشکل نشید باید سعی کنید که تفاوت ها رو بشناسید. و اگه بعد ازدواج همسرتون به عطر زدن شما گیر بده و شما بهش بگید تفکر فانتزی داره خیلی خیلی بهشون برمیخوره ( پس به جای اینکه به این موارد به دید فانتزی نگاه کنید از دید خانم ها بهش نگاه کنید بهتر نتیجه میگیرید. البته این فقط یه توصیه خواهرانه هست میتونید بهش فکر کنید و رستگار بشید 🙂 و میتونید نادیده بگیرید و رستگار نشید🙂)
و یه مورد دیگه اینکه معمولاً دخترها و حتی خود پسرها دلیل جواب منفی رو درست نمیگن این مورد رو هم در نظر داشته باشید.
و در مورد رد کردن بخاطر بحث مسائل زناشویی هم بالا توضیح دادم ولی اگه حتی وقتی تو جلسات بعدی حرف زدین و بازم بخاطر این مورد رد کردن در این مورد حرفی ندارم.
ولی به قول هانیه خانم برای مجرد خیلی سخته که در این مورد تشخیص بده طبعش چیه. و من تو وبلاگ قبلی هم دیدم که اکثر متاهل ها گفته بودن قبل ازدواج یه تفکر دیگه از خودشون داشتن ولی بعد ازدواج دیدن اشتباهه.
و یه نکته مهم اینکه سرد یا گرم بودن خانم ها تو این مسائل به عملکرد و رفتار همسرشون خیلی بستگی داره که به همه موارد توجه کنند و خانم به عشق همسرش اطمینان داشته باشه ( امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم تا حد ممکن سعی کردم توضیح بدم) اگه خانم از همسرش و رفتارهایش ناراضی باشه حتی اگه آدم گرم مزاجی باشه خود به خود سرد میشه.
خانم ها این مسائل رو تعبیر به دوست داشتن و عشق میکنند ولی اگه اون حس امنیت رو تجربه نکنه فکر میکنه همسرش فقط برای این موارد اون رو میخواد و این بدترین فکر برای یه خانم هست و البته داغون کننده ترین.
پس زیاد از این بابت نگران نباشید اگه یه آقا آشنایی تا حد ممکن زیاد به خانم و ویژگی های داشته باشه اون خانم براش بهترین همسر دنیا از هر نظر خواهد بود.
ولی اگه نداشته باشه خانمش در همه چیز فقط رفع تکلیف خواهد کرد در همه چیز
پس وقتی که شما در جلسه اول خواستگاری این بحث رو پیش میکشید ( که کاملا درسته گفتنش ولی نه در جلسات اول.) چون دختر خانم هیچ گونه احساس آشنایی و یه ذره امنیت پیش شما نداره جواب رد میده. و البته تو جلسات بعدی هم این احساس وجود نداره ولی دیگه یه کوچولو از شما شناخت داره وسعی میکنه با اون حس هاش کنار بیاد و دید فانتزی نداشته باشه. و البته به شما هم حق میدم که در این موارد صریح باشید و به قولی دیگه از جلسات متعدد خسته شده باشید و بخواهید تو جلسات اول تکلیفتون رو مشخص کنید ولی خب احساس طرف مقابل هم در این موارد نمیشه نادیده گرفت.
حالا این یه مورد از مواردی بود که شما اشاره کردید و مواردی بود که به ذهن من میرسید. بازم اگه موردی بود خوشحال میشم تبادل نظر کنیم.
و البته به احتمال زیاد ممکنه خونده باشید ولی اگه نخوندید حتما کتاب« مردان مریخی و زنان ونوسی » رو بخونید. من به عنوان یه دختر بهتون اطمینان میدم که نود درصد مواردی که در مورد خانم ها تو این کتاب گفته شده درسته.
با آرزوی بهترین ها
و یه کانال به اسم ناشناس های ازدواج تو ایتا هست. حالا اگه آقای نجفی صلاح دونستن لینکش رو میذارم. من تازه عضو شدم ولی مطالبش جالبه و بیشتر روی نظرات کاربران میگرده و کاربرها میان تجربیاتشون از خواستگاری ها رو میگن. حالت طنز داره ولی مفیده.
منم به این نتیجه رسیدم بی خیال برم خواستگاری وگرنه دیونه میشم .
اصلا یه مجرد از کجا میدونه گرمه یا سرده
واینکه گفتین همکار رو به فامیل پیشنهاد دادین حتی همو ندیدن ،واسه همون حرف منه که میگم دنبال کامل کردن هم باشید خب اینا نخواستن ،
بعد،منی که میگم اقوامم اینجوری عروس پیدا کردن فکر نکنید شانسی شانسی بوده نخیر ،بالای بیست سی تایی رفتن خواستگاری جواب رد شنیدن بعد قسمتشون شهر دیگه بوده
یکی از اقوامم دوساله ازدواج کرده ،خواستگار ایشون شش بار جواب رد شنیدن بالاخره بعد پنج سال دوباره رفته خواستگاری جواب دادن اونم دلیلش چون دنبال سید بودن ایشون خب نبوده اما بسیار پسر خوبیه ،
شما هم هربار میرید خواستگاری حرفایی که می خوای بزنی یکم روش فکر کن ببین کجاها رو باید بگی یا نگی ،
خواستگاریهای قبلی رو مرور کن یادداشت کن ببین چیز به خصوصی بوده از نظرت که نیاز باشه اصلاح کنی یا چیزی بهش اضافه کنی ، در انتخاب لباس و دسته گل دقت کن ،روبانی که می خوای بزنی به گل دقت کن هر چیزی یه معنی میده ، کفش خیلی مهمه سعی کن بیشتر کفش مشکی بپوشی بدون بند ،رنگش مات باشه،کت شلوار سرمه ای یا آبی سیر با پیراهن سفید یا کرمی کم رنگ یا آبی کمرنگ،جوراب مشکی یا رنگ تیره باشه سفید یا روشن نه واسه اینکه رنگ کفش نگیره،عطر ملایم ،گل خیلی مهمه ،ساعت بنداز موبایل حالت خواب باشه،چای برمیداری بار اول نگاه نکن سر به زیر باش ،دختر شاید شما رو نبینه اما بقیه می بینن ،وقتی دختر خانم نشست یه نیم نگاه بنداز ،چای یا شربت رو تا ته نخور خخخخ ،😄😄😄
دوست دارم بدونم خواستگاری تو شهر شما چطوریه ،اسم شهر رو نگید فقط خواستگاری رو بگید اگه مدیریت اجازه بدن ،
دوباره می گم اگه پسر مثلاً درباره یه مساله شخصی مثال جنسی صحبت کنه بی حیایی کرده ؟ خب حالا برفرض کرده باشه دختره باید جوابش نهایش منفی بشه .
لطفاً شما هم وقتی درباره این مسائل تجربه ندارید نظر نگذارید . وقتی می گم فانتزی فکر می کنید همینه که به گل و شیرینی و شربت و نگاه میشه ملاک . خب اگه پسر اینا را رعایت نکرد دختر باید جواب منفی بده اینا اگه خواستگاری اول می گفتید باور می کردم ولی حالا نه دختری که قراره با من زندگی کنه باید علاوه بر این چیزها موارد مهم تری برای نه گفتن داشته باشه .
چرا برای سید نبودن باید یکی را رد کرد ؟ پنج بار رفته خواستگاری ! خب همه که مثل هم نیستند شاید فکر می کرده برای سید نبودن نه شنیده ولی دختره با ظاهر پسر مشکل داشته ... من یه بار جواب نه بشنوم پشت سرم را نگاه نمی کنم الان بیشتر آدم ها اینطوری شدند چون قبلا گفتم وقتی یه دختر تو این موارد جواب منفی میداد فکرش را می خوندم و می فهمیدم زودرنجه یا قضاوت گره یا یا انگیزه کافی برای ازدواج نداره
تمام حرف های که زدید نباید باعث جواب منفی دادن یه دختر بشه .
الان دیگه بیش تر جاها بیرون مثل پارک قرار میگذارند بعد خونه دختر
من آداب و اصول خواستگاری رو نوشتم شما فانتزی برداشت کردین ،اون خانم که سید می خواستن خودشون سیده بودن ،و پدرشون بیشتر مخالف بودن،من تو نظر قبلی هم نوشتم اونایی که خوشبخترن که تونستن همدیگر رو کامل کنن ،متاسفم متاسفم متاسفم
لطف ناراحت نشید بدرود
من واقعا منظوری ندارم ،چطور شما از یه دختری شاید خوشتون نیاد یه دختر هم شرایط خودش رو داره و تصمیم گیرندس،پس ناراحتی نداره
خواهش می کنم منظور منو بد برداشت نکنین ،
ان شا الله شما هم به نیت قلبیتون برسید ،داریم نظر رد و بدل می کنیم ناراحتی نداره ،
هر کس هر نظری میزاره تنها طرفش که نمی بینه هر کس به این پست سر بزنه می خونه ،بازم عذر می خوام اگه باعث رنجش شما شدم، میدونم شرایط سخت شده ،ولی خدا هوای دل همه رو داره ،بیشتر هوای دل شکسته ها رو
به امید روزی که همه به خواسته های دلشون برسن ،شما هم همین طور
تو یه نظر نوشتین تفاوت فرهنگی ،خب چه نوع فرهنگی ،
ببینید یکم شناختتون رو نسبت به جنس زن بیشتر کنید ،بعضی چیزا نباید در حین خواستگاری پرسیده بشه به چندین دلیل ،.. اگه واقعا واسه یکی دغدغه باشه بزاره وقتی جواب مثبت گرفت همه چی اوکی شد اونوقت ،همون مسائل جنسی ...
واینکه یه عده ای فرقی نمی کنه پسر باشه یا دختر واقعا تا ازدواج هیچی نمی دونن ،حتی ممکنه باعث بشه شوکه بشن از شنیدن بعضی چیزا ،خنده دار و باور نکردنیه اما واقعیت داره،دلیلشم نوع تربیتش هست ،یا بستگی به خود شخص داره تا امتحان نکنه نمی فهمه ،الان اینترنت و شبکه های مجازی باعث شده اینگونه مسائل تفهیم بشه ،قبلنا تنها یه چند تا کتاب مربوط به مسائل زناشویی بود اونم بعد عقد دزدکی به دور از چشم بقیه داماد و عروس می خوندن ،منم سیزده سالم بود از رنگ جلدش خوشم اومد باز کردم که بخونم که غافلگیر شدم از دستم گرفتن ، اگه خیلی دغدغه دارید در این مورد یه پست بزارید تا نظر جمع کنید شاید به جواب رسیدین
(مثل ،طرح مسائل زناشویی در حین خواستگاری آری یا نه...)
یا عنوان باشه ،طرح مسائل زناشویی در پروسه خواستگاری مجاز است یا نه
، در مورد مراسم خواستگاری شهر تون هم بنویسید ،
اینکه برا دخترا سخته مطرح کردن همچین موضوعاتی یا جواب دادن سخت باشه قبول دارم . اینکه به خاطرش جواب منفی بدهند یعنی انعطاف کافی یا شناخت حداقلی از جنس مخالف ندارند یا خودخواه اند .
درباره مراسم خواستگاری : تماس اولیه از خانواده پسر به مادر دختر ، گرفتن مشخصات اولیه یا عکس و فرصت فکر کردن مثلاً یک روزه برای طرفین ، مثبت بود دیدار اولیه حضوری در پارک کافی شاپ مزار شهدا و جواب منفی دادن دختر خام که حالاحالاها باید خواستگار رد کنه تا خیلی چیزا را یاد بگیره
و هی الکی به خودمون تلقین کنیم که همه چی خوبه و درست میشه. یا اگه بیست و پنج سالم شد حله بعد سی سال بعد سی و پنج سالگی و... آخرم چشم باز میکنیم میبینیم این وسط عمر و خوشی ما بود که فدای یه سری تفکرات بی پایه که بهمون تلقین کردن شده.
در حالیکه پدر و مادرهای ما با کمترین انتظارات زندگی شون رو شروع کردن.و اگه اذیت شدن ولی از زندگی لذت هم بردن.
ولی ما تو اوج جوانی و خوشی به دنبال کنترل کردن نیازهای عاطفی و جسمی خودمون هستیم که نیازهای بر حق ما بودند.
ببخشید که راهکار خاصی ندادم ولی بنظرم این بحث ها تا زمانی که ما به خودمون نیاییم فایده ای نداره تو وبلاگ قبلی کلی در این مورد ها بحث شده. ولی متاسفانه ما نمیتوانیم در مقابل انتظارات بیجای بقیه وایسیم.
نه اینکه من دختر بیام بگم یه پسر باید فلان قدر پول داشته باشه یا یه پسر بیاد بگه قد طرف باید اینطوری باشه و قیافه اینطوری.
با ادامه دادن تفکرات اشتباه بزرگترها فقط خودمون هستیم که ضرر میکنیم.
البته این حرف من به این معنی نیست که بعضی از آقایون فکر کنند که همه دخترها در به در دنبال ازدواجند نه.
فقط به نظر من ازدواج بعد سی چهل سالگی نه به درد دختر میخوره نه به درد پسر چون اون موقع بچههاشون تو ده سالگی باید بیان سر مزار پدر و مادرشون جشن تولد بگیرن نه کنار پدر و مادرشون
و بنظرم هر کاری وقتی داره اگه وقتش بگذره دیگه ارزش اولیه رو از دست میده
تو مدل سنتی درسته با عقل تصمیم گیری میشه و این خوبه، ولی الان خیلی سخت شده ازدواج سنتی.
به قول شما سر کوچکترین مسئله که تو زندگی مشترک شاید زیاد مهم نباشه بهم میخوره.
البته اینم بگم که انتظارات خانواده های دو طرف هم خیلی بالاست.
خانواده پسر یه دختر خوشگل و باحیا و محجبه و خوش اندام و... میخوان
و خانواده دختر هم یه پسر خوشتیپ و پولدار و... میخوان
این وسط جوانها هم تحت تاثیر انتظارات خانواده ها و فیلم و... قرار گرفتن و دارن به هر روشی به خودشون ظلم میکنند.
مثلاً چه عیبی داره دختر و پسر اول زندگی باهم تلاش کنند و یه زندگی برای خودشون دست و پا کنند ولی خانواده دختر اکثرا میخوان همه چی برای دخترشون آماده باشه.
یا یه نفر نیست بگه بابا تویی که دنبال دختر محجبه و با حیا هستی این دخترا واسه نامحرم آرایش و... نمیکنند و همه دخترا با یه ذره آرایش خوشگل میشن یا چند سانت قد کوتاه تو زندگی مشترک چه مشکلی میتونه ایجاد کنه؟ یا داشتن عینک و...
خلاصه که انتظارات بیجای خانواده ها و رسانه ها ما رو اونقدر تحت تاثیر قرار دادن و زندگی مون رو خراب کردن که همه خوشی هامون رو ازمون گرفتن و ما رو مجبور کردن تا سن سی چهل سالگی مجرد بمونیم و روزهایی که میتوانستیم با شریک زندگی مون شاد باشیم رو تبدیل به سخت ترین روزهای زندگی مون کردن.
که نمیدونم این وسط مقصر کیه؟ خانواده ؟ اطرافیان ؟ فیلم ها و..؟ یا خودمون؟ که اجازه دادیم یه سری آدما و چیزا ما رو کنترل کنند و روزهای خوشمون رو ازمون بگیرن.
فقط میدونم که ازدواج بعد چهل سی سالگی واقعا به درد من یکی که نمیخوره چون دیگه حوصله و شور دوره بیست سالگیم رو نخواهم داشت.