در شهر ظاهرا بدنامی زندگی می کنم و خانواده ام موقعی که می تونستن جای بهتر برن گفتن که خواستگاری که به خاطر محل زندگی بیاد به درد نمی خوره، الآن هم که اصلاً امکانش نیست
خودمم همچین خوشم نمیاد که شخصیتم رو با محل زندگی بسنجن ولی این جوری هم خوب نیست، چرا تا می گیم فلان جا میگن نه؟یا دیگه خیلی لطف کنن میگن دختر خوب هر جا باشه اشکال نداره،انگار کجا زندگی می کنم حالا
الآن هم جایی که رفت و آمد می کنم آدم های به شدت بی ربط بهم معرفی می شه،مامانم موافقت نمی کنه حتی خونه بیاد، جالبه از طرفی میگه اینجا هم مورد خوب هست و ما جایی نمی ریم، از طرفی همین ها هم نمی ذاره پاشون رو بذارن خونه،با توجه به این شرایط کسی منو نمی بینه منم نمی بینم ،دانشگام تموم شده فعلا شاغل نیستم ،فکر می کنم کلاسی که دوست دارم برم تا شوهر گیرم بیاد ،فکر کن چه ذلتی،اونم تا بفهمن من اینجام کوچیکم کنه
اینجا هم پسر خوب شاید باشه ولی کجا پیداشون کنم؟تو فرم های سنتی هم که موارد بدتر به آدم معرفی می شه ،دوستم یه بار گفت تو پشت کوه زندگی می کنی و رابطه م رو باهاش قطع کردم خودش نه که بالاشهر باشه ها، ... بود و یه مورد معرفی کرد بی ربط
از دست شما چه کاری بر میاد؟نمی دونم ،فکر میکنم گیر افتادم، خوشحالم خوبم زندگی می کنم
ازدواج و شوهر هم نه که همه چی باشه ولی خوشم نمیاد حتی تو جلسه ی مشاوره، هنوز پام رو نذاشتم تو اتاق بهم بگه شما نگران ازدواجت هستی و هر چی آیه و حدیث بیار که من برای چیز دیگه ای اومدم ولت نکنه، و کلا همه جا همه ش قضاوت بشی و البته یه مرحله ی زندگیه و فعلا قصدم ازدواجه
الآن هم که بهانه ی سن با محل زندگیم قاطی شده
دردل نیست فقط می خوام ببینم چیزی به ذهن تون می رسه یا نه