• aash.vov.ir@gmail.com
  • امروز : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403
353 بازدید
(کل 0 توسط 0 نفر)

با سلام
اگر خواستگاری که قبلا میدونسته من با پسری در ارتباط بودم الآن بعد از مدتی دوباره بیاد خواستگاری چه جوابی باید بدم؟ خودم راضی با ازدواج با ایشون هستم ولی می ترسم در آینده بهم اعتماد نداشته باشن و به مشکل بر بخوریم. لازم به ذکره که من توبه کردم و کلا یدونه ارتباط بود که به کل قطع شد. لطفا آقایون در این خصوص نظرشون رو بگن

خانواده برتر

ارسال دیدگاه

کد امنیتی رفرش
مهدی ح
1403/02/16
اگه می‌دونه، بهش بگید که بعد از ازدواج هم بهم اعتماد کامل دارید؟
مهدی ح پاسخ به مهدی ح
1403/02/16
وقتی که بیرون خونه هستید یا بعد از اینکه میایید خونه، اگه خیلی سوال پیچ‌تون کنه، یعنی بهتون شک داره.
مهندس منطقی به سوال کننده
1403/02/16
سلام و عرض ادب خدمت جناب نجفی. از کاربرهای قدیمی هستم. خوشحالم که این فضای جدید را ایجاد کردید تا باز هم مثل قبل بشه آزادانه از نظرات همگی استفاده کرد.چراکه یک عده ممکنه نتونن داخل بیان عضو بشن.وبلاگ قدیم هم شور و مشارکت قبل را اصلا نداشت.

و اما جواب سوال کننده:
با سلام سوال شما از چند وجه قابل بررسی هست:
اگر بخوام کلی بگم همه چیز بستگی به پذیرش این موضوع توسط خواستگارتون داره. اگر ایشون به طور واضح گفته باشن که مشکلی با گذشته شما ندارن که خب هیچ. ولی اگر ایشون خودشون بگن یا شما ذره ای احساس کنید این موضوع ممکنه در آینده مشکلی برای شما ایجاد کنه بهتره که با هم کفو خودتون(پسری دارای تجربه و گذشته مشابه) ازدواج کنید. درسته که گفتید توبه کردید اما بالاخره چنین واقعیتی در گذشته ی شما وجود داشته پس قطعا نباید توقع ازدواج با پسری که حتی یک صحبت ساده ی بی دلیل هم با جنس مخالف نداشته، داشته باشید. در آخر اینکه میگید آیا در آینده نسبت به شما بی اعتماد میشن یا خیر باز هم بستگی به میزان اعتماد سازی و نوع رفتار شما داره. یعنی در آینده هیچ گاه نباید صحبت غیر ضروری با جنس مخالف در محیط تحصیل، کار و ... داشته باشید.یادتون باشه اعتماد سازی با عمل به وجود میاد. ضمنا؛ در هر صورت شما ملزم هستید که واقعیت گذشته خودتون را به هر خواستگاری بگید! شما باید اجازه انتخاب به طرفتون بدید. در غیر اینصورت اگر روزی خودش این قضایا را بفهمه، نتایج به مراتب سنگین تری براتون ایجاد میشه. به هر قیمتی دنبال ازدواج کردن نباشید. دنبال یکی مثل خودتون باشید هر دو راحت ترید.
با آرزوی موفقیت...

فاطی پاسخ به مهندس منطقی به سوال کننده
1403/02/19
یعنی از نظر شما، یه دختر به خواستگارش باید بگه که قبلا دوست پسر داشته؟ چرا آخه باید تو خواستگاری آدم بیاد به یه آدم غریبه راز زندگیش رو بگه؟ اومدیم و طرف رفت گذاشت کف دست خانوادت..... من ده سال پیش ازدواج کردم و الان دوتا بچه دارم. شوهر من خیلی از اول آدم شکاکی بود. روز اول که با هم رفتیم رستوران هنوز عقد نبودیم با اطلاع خانواده رفتیم. وسط غذا خوردن یهو گوشی رو از دستم کشید که ببینه چی توی گوشیمه. خلاصه خیلی گشت و چیزی پیدا نکرد. من به این شکاک بودنش اعتنا نکردم و فکر نمیکردم طولانی بشه. خلاصه بعد از سه ماه که عقد کردیم. فردا صبحش طبق عادت نشست گوشیمو زیر و رو کردن که بالاخره یچیزی پیدا کرد که خودمم خبر نداشتم. یعنی یادم رفته بود که شماره پسری که ۱۷ سالگیم از روی جهالت و بچگی باهاش دوست بودم رو از شماره هام پاک کنم. به الله قسم که فقط و فقط ۳ ماه بیشتر باهاش ارتباط نداشتم اونم فقط زنگ و اس ام اس. چون اون یه شهر دیگه بود من یه شهر دیگه و اون موقعی که ازدواج کردم به هیچ عنوان با اون شخص هیچ ارتباطی نداشتم. اما.... خب شوهرم بشدت بهم ریخت و ناراحت شد... دیگه بهم اعتماد نداشت تا ۵ سال اول زندگیمون دائم گوشیم رو چک میکرد. چت هامو میخوند. عکسای گالری و ... حتی اینستا نمیذاشت نصب کنم. خلاصه کم کم این شکاک بودنش رو گذاشت کنار... چون دید من اونکاره نیستم و به رابطه متعهدم.
اماا....
۵ سال از بهترین روزامون رو سر شک کردن بهم تلخ کرد... دیوانم کرد. حق داشت. ولی خب تا این حد شکاک بودن آدمو مریض میکنه ...
مهندس منطقی پاسخ به فاطی
1403/02/20
سلام؛ احساس می کنم منظورم را متوجه نشدید. چیزی که من عرض کردم ارتباطی به بحث شکاک بودن نداشت. شما اگر همون اول یه چیزی رو به خواستگارت نگی و بعد همسرت پی ببره خوبه اونوقت؟ یعنی پنهانکاری کنیم که همسرمون در آینده شکاک نشه؟؟ شما مطمئنی اگر زمان ازدواج به همسرتون می گفتید در ۱۷ سالگی با پسری ارتباط داشتید باهاتون ازدواج می کرد؟؟؟ پس شما به خاطر مصلحت خودتون همون اول این قضیه را پنهان کردید دیگه. ببینید از نظر شما این موضوع کوچیک و بی ارزش بوده اما ممکنه از نظر همسرتون نبوده باشه!!! نتیجه همین نگفتن ها به قول خودتون شد تلخ شدن اوایل زندگی!
صحبت من اینه: توی خواستگاری ما حق نداریم وقت بقیه را بگیریم. اگر یه نفر میاد میگه من خط قرمزم فلان چیزه ما حق نداریم به خاطر تفکرات خودمون چیزی را پنهان کنیم. جلسه اول و دوم و در حین صحبت ها نخوایم اینارو بگیم کی دیگه باید گفت؟ سر سفره عقد؟؟ یا این که کلا پنهان کنیم؟؟

من نمیگم بعد از سلام احوال پرسی به یک دفعه این موارد گفته بشن ولی قطعا تا قبل از جلسه سوم و در حین مباحث باید از گذشته صحبت کرد. به خصوص اگر طرف مقابل درخواستی در این حیطه داشته باشه تا بتونه تصمیم بگیره.
FaAh پاسخ به مهندس منطقی
1403/02/20
سلام همسر ایشون قبل عقد این جریان رو فهمیدم با توجه به اون چه که تو متنشون گفتن.

پس به قول شما چرا باهاشون ازدواج کردن و همون اول نگفتن من دیگه نمیخوام ادامه بدم؟؟
فاطی پاسخ به مهندس منطقی
1403/02/21
خیلی سادست. قبل از ازدواج اصلا فراموش کرده بودم همچین چیزی تو شماره هامه. چون شمارش رو به اسم دختر سیو کرده بودم به کل فراموش کرده بودم. اون رابطه هم در حد کنجکاوی و آشنایی با روحیات پسرا بود و رابطه عمیقی نبود که یادم بمونه. بعد از ازدواج تو تلگرامم قسمت کانتکتا همسرم دید شماره به اسم دختره ولی عکس پسر روشه. مشکوک شد و ازم پرسید این چیه...
و بقیه داستان.
بعد از عقد اتفاق خاصی نیوفتاده بود که نخواد بهم بزنه . اگه ناراحت بود میتونست کلا کنسل کنه. ولی ایشون بشدت علاقه داشت بهم و فقط اعصاب خودش خورد شد. الان همش بهم میگه کاش به شکاک بودنم دامن نمیزیدی و اجازه نمیدادی انقد روت حساس باشم...
مهندس منطقی پاسخ به فاطی
1403/02/21
الان شما باز هم میگید اون رابطه مهم نبوده درسته؟ اگر کار اشتباهی نبوده چرا شماره را به اسم دختر ذخیره کردید؟؟؟
قبول کنید حتی اگر کنجکاوی بوده شما هم چوب همین کنجکاویتون را خوردید. به هر حال همین موضوع به قول شما ساده، بذر شک را در دل همسرتون کاشته و شاید در آینده کوچکترین رفتار اجتماعی شما با جنس مخالف، از جانب همسرتون برداشت دیگری بشه‌.
صد البته امیدوارم چنین اتفاقی نیفته.
لزوم حفظ چارچوب های رفتاری با جنس مخالف قبل و بعد از ازدواج دقیقا همینه. موفق باشید...
فاطی پاسخ به مهندس منطقی
1403/02/21
من نگفتم کار اشتباهی نبوده ... کار اشتباهی بوده و برای اینکه پدر و اطرافیا متوجه نشن اینکارو کردم. به هر حال بنظرم متعهد بودن تو رابطه خیلی مهمتره که خداروشکر همیشه این مورد رو رعایت کردم.
صداقت زیاد از حد خوب نیست بنظرم. چون من همین صداقت رو در مورد تعداد خاستگارهام و اینکه چه کسایی بودن انجام دادم و باز هم شوهرم حساس شد تا مدتی.. ازم پرسید چندتا خاستگار داشتی یا از فامیلاتون کیا ازت خاستگاری کردن. و من بهش گفتم مثلا یه زمانی پسرخالم خاستگارم بود و چون من ازش خوشم نمیومد ردش کردم و سر همین موضوع حساس شده بود. گاهی وقتا تیکه مینداخت که منو دوست نداری شاید اونو میخواستی و این حرفا.... در مورد ۹۹ درصد موضوعات صداقت کامل باهاش داشتم مثلا اینکه دین اسلام رو موقع ازدواج قبول نداشتم. بهش گفتم واقعا تردید داشت که باهام ازدواج کنه یا نه ولی چون دید دارم تغییر میکنم و عاشقم بود بیخیال شد.
مطمئنا اگه آدم هرزی بودم چیزای بیشتری از توی گوشیم پیدا میکرد. چت و عکس و این چیزا... که خداروشکر میکنم همچین آدمی نبودم و نیستم. اینجا هم چون حالت مشاوره داره و کسی منو نمیشناسه دارم حرف میزنم. وگرنه اینستا و یا دنیای واقعی سلام هم بزور میکنم به مردها.
نه از روی تنفر. از اینکه حد و حدود رو رعایت میکنم
مهندس منطقی پاسخ به فاطی
1403/02/20
ضمنا؛ شما همون اول قبل از ازدواج وقتی دیدی ایشون حساسه به راحتی می تونستی بگی یه زمانی چنین ارتباطی بوده ولی الان دیگه هیچ اثری ازش نیست. اینطوری هم حُسن نیت خودت را ثابت می کردی هم به شوهرتون حق انتخاب داده بودی. چطور ارتباط ۱۷ سالگیتون را بعد از برملا شدن به یاد داشتید اما قبل از ازدواج از یاد برده بودید؟؟ شوهرتون حق داشته ناراحت بشه چراکه خودش با تلاش تونسته به چیزی که میخواسته پی ببره. در صورتی که اگر همون اول از جانب شما بیان شده بود، دو حالت بیشتر نداشت: یا شوهرتون به این صداقت احترام می‌گذاشت و با میل قلبی ازدواج می کرد یا اینکه به دلیل حساسیتش روی این موضوع از ازدواج با شما صرف نظر می کرد. در هر دو صورت ۵ سال از زندگیتون هم تلخ نمی شد! شما خودتون به این شک دامن زدید خواهرم. شخص دیگری مقصر نیست.ایشالا که دیگه هیچ وقت چنین شکی سراغ همسرتون نیاد.
امیدوارم توضیحات کافی بوده باشن.
موفق باشید..‌.
FaAh پاسخ به مهندس منطقی
1403/02/20
سلام
من تو یه کانالی می‌خوندم که متاهل ها نظر داده بودن. که میگفتن همسرمون به ما قبل ازدواج گفته بود که مثلا چند سال قبل با یه نامحرم ارتباط داشتم و میگفتن کاش هیچ وقت نمیگفتن چون هی تو ذهنمون میاد که شاید این اتفاق افتاده و به ما نمیگه خودشم زن و مرد جواب داده بودن.
گفته بودن ما قبل ازدواج با اینکه این نوع ارتباط ها به قول شما خط قرمز مون بود ولی میگفتیم در حد حرف زدن بوده و مال چند سال قبله و ازدواج هم کرده بودن ولی میگفتن هنوزم که هنوزه اذیتمون می‌کنه.
و بنظرم در این موارد اگه مثلا واسه من خیلی مهم باشه حتی کوچکترین موارد تو جلسات خواستگاری میگم من این مورد خط قرمزمه حتی کوچکترین مورد اون موقع طرف مقابل هم متوجه میشه و اگه حتی مال ده سال قبل باشه اگه نخواد بگه هم آشنایی رو هم ادامه نمیده اون موقع دیگه هیچ کدوم اذیت نمیشیم.
و اینکه من فکر کردم ایشون قبل عقد گفتن ولی اشتباه متوجه شده بودم شرمنده.
مهندس منطقی پاسخ به FaAh
1403/02/20
بله دقیقا. خوشحالم که موافقید.
لزوم صداقت و بی پرده صحبت کردن همین جا مشخص میشه. خواهش می کنم. موفق باشید
هانیه خوناب شفق پاسخ به مهندس منطقی
1403/02/21
صداقت زیادی هم باعث تلخ کامی میشه ،شاید اصلا دوستی نباشه یه خواستگاری کاملا در حد متعارف باشه که یه طرف زیادی طرف مقابلشو دوست داشته اما ازدواج سر نگرفته اما همون می خواد با یکی دیگه ازدواج کنه باید بگه من یه خواستگار داشتم یا رفتم که شدیدا خاطر خواهش بودم ؟همون خواستگاریهای فامیلی مثلا یا همسایگی ،
چطور هر چیزی حدی داره صداقت هم حدی داره،نباید ریزترین چیزا رو هم رو کرد ،
چه بسا هر انسانی یه سر و رازی در صندوقچه ی دلش داره که قفلش رو با کلیدش قورت داده تا به گور ببره ،
یک خواستگاری پر شور که به ازدواج ختم نشده اگه طرف تمام صداقتش و بگه من دیوانه وار عاشق طرف بودم کمتر کسی پیدا میشه که بخواد قبول کنه که بعدتر ها شاید زندگیش زهرمار بشه ،وهمیشه این ترس خواهد بود آیا ممکنه دوباره این دو سر راه قرار بگیرن؟
مهندس منطقی پاسخ به هانیه خوناب شفق
1403/02/21
خانم محترم قبول کنید این ترس ما از برملا شدن واقعیت و نتایج اون هست که باعث میشه فکر کنیم صداقت ممکنه مشکل ساز بشه. چرا یکبار نمی گید اگر از همون اول صادق باشیم حداقل بعدا دستمون بازه که مدعی بشیم طرف مقابل ما را اونطور که بودیم قبول کرده و همه چیز را از اول می دونسته. دروغ یا پنهانکاری مصلحتی توی ازدواج جواب نمیده عزیز. یک درصد فکر کنید که همون خواستگار که تبدیل به همسر میشه بعدا خودش شخصا به یکسری از حقایق پی ببره!!! حالا شما بگید کدومش تبعات بیشتری خواهد داشت؟؟؟
راستی اینم بگم بحث خواستگاری با دوستی فرق داره. اگر یه خواستگار به دل دختری نشسته باشه و به هم نرسن خیلی قابل قبول تر از رابطه دوستی بدون چارچوب هست. چون سطح و میزان روابط قاعدتا متفاوت تره.
جمع بندی:
همیشه بهترین انتخاب، راستگویی هست. حتی اگر در لحظه نتایج خوشایندی به بار نیاره اما قطعا از شدت اتفاقات ناگوار بعدی بسیار کم می کنه. به یاد داشته باشید خط قرمز افراد، نیاز به احترام داره و اگر کیفیت ازدواجتون براتون اهمیت داره بدون هیچ ترسی واقعیت را بیان کنید. انتخاب نشدن بهتر از ازدواج همراه با پنهنکاری و به مشکل خوردن هست.
موفق باشید...
هانیه خوناب شفق پاسخ به مهندس منطقی
1403/02/21
جناب مهندس شما تنها یک راه برای حل معادله پیشنهاد میدید که منطقی نیست !
این یعنی چی ؟مگه بحث ما حول دوست داشتن نامحرم نمی چرخه ؟مگه فرقی داره ؟ نامحرم نامحرمه ،منتها نوع و درجه ی دوست داشتن فرق می کنه و اثر هر دوست داشتنی فرق داره و رو روابط اثر داره ،حالا بیاییم بگیم باید با صداقت گفته بشه من دوست پسر یا دختر داشتم ، من خواستگاری رو مثال زدم واسه خاطر این بود اگه طرف ازدواج کرد شاید اثرش بسیار زیاد و مخرب از دوستی بوده باشه می پرسید چگونه؟ عرض کردم خواستگاری پر شور که نشد، این الان بیاد بگه به فرض من خواستگار ی داشتم عاشقش بودم اما نشد تا کی تنها بمونم الان می خوام ازدواج کنم ،؟! تو الان میای عین اون برام بشی 😄
یا اسم طرف رو میزاره رو بچه ش ،یا بگه هیچوقت مثل اون نمیشی به قدر اونم دوستت نخواهم داشت خدا یکی اونم یکی ،هیچ فرقی نمی کنن در واقع
بازم رو حرفم هستم صداقت هم حدی داره ،مثلا بگه من خواستگار از فامیل دور یا نزدیک داشتم تا حدودای عقد رسید به دلایلی نشد ، اگه طرف دیگه زیادی شکاک بود واویلا
مهندس منطقی پاسخ به هانیه خوناب شفق
1403/02/22
من گفتنی هارو خیلی واضح گفتم. از لزوم صداقت هم به اندازه سخن به میان آوردم.
از نظر من برای صداقت داشتن تعلل و توجیه آوردن معنایی نداره. هرکسی می تونه هر راهی را خواست انتخاب کنه و تبعاتش هم با خودش.
هانیه خوناب شفق پاسخ به مهندس منطقی
1403/02/22
کاملا موافقم
تا الان منتظر بودم شما این حرف رو بزنید
در واقع هر کس خربزه می خوره پای لرزشم می شینه (می مونه)
ببینید من کاملا از همون نظر اولتون منظور شما رو بخوبی گرفتم چون اعتقادم اینه هر کس راهی که میره دو حالت داره یا نمی دونه چه راهی رو میره ،یا میدونه این راه کجا میرسه
راه اول رو باید بگیم چطور راهیه اگه بدونیم ،
راه دوم دیگه نیازی نیست گفته بشه چون خودش میدونه
من از شما ممنونم جناب مهندس خسته نباشید هم شما و هم مدیریت و هم بقیه ی دوستان
بدرود

FaAh پاسخ به مهندس منطقی
1403/02/21
سلام مجدد
از نویسنده معذرت می‌خوام اگه باعث انحراف بحثش بشم.
من نگفتم که موافق گفتن هستم. و بالا هم عرض کردم که خود اون افرادی که این سوالا رو پرسیده بودن و جواب گرفته بودن میگفتن کاش در این مورد راستش رو نمیگفتن( البته منظورم ارتباط های حاصل از بچگی نه مواردی که منجر به خیلی چیزها شده) و خودشون میگفتن که همیشه این فکر به ذهنمون میاد که اگه این مورد بچگانه بود نمی‌گفت و شاید خیلی اتفاقا افتاده که به ما چیزی نمیگه حتی اگه تو واقعیت اتفاقی نیفتاده باشه

فقط چیزی که بنظرم رسید اینه که حالا اگه من خیلی وسواس گونه این مورد رو دنبال کردم طرف مقابلم به من نگه که این اتفاق برام پیش اومده ولی نذاره جلسات آشنایی ادامه پیدا کنه. و همه چی تموم بشه. چون من تو اون یکی پست هم توضیح دادم این مورد رو اگه بخواد بگه باید به چندین نفر بگه و...

× پنل کاربری

قدرت گرفته از رزبلاگ - همه حقوق محفوظ است.